معنی غیر واقعی

فارسی به انگلیسی

غیر واقعی‌

Airy, Airy-Fairy, Chimerical, Fabled, Fictional, Romantic, Shadowy, Stagy, Synthetic, Unreal, Untrue, Visionary, Aerial, Artificial, Factitious, False, Fantastic, Fictitious, Fictive, Illusory, Imaginary, Insubstantial, Mythical, Quack

عربی به فارسی

غیر واقعی

غیر واقعی , خیالی , تصوری , واهی , وهمی


واقعی

وابسته بواقع امر , حقیقت امری , واقعی , واقع بین , تحقق گرای , راستین گرای

فارسی به عربی

غیر واقعی

خداع، غیر واقعی


واقعی

اصیل، جدا، حرفی، حقیقی، خرسانه، صحیح، ضروری، فعلی، واقعی، یمین

حل جدول

غیر واقعی

مصنوعی

خیالی


واقعی

حقیقی

رآل

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

غیر واقعی

دروغین

لغت نامه دهخدا

واقعی

واقعی. [ق ِ] (ص نسبی) حقیقی. راستین. || راست. درست. صحیح. || محقق. به طور یقین. || به طور کامل. (ناظم الاطباء).

واقعی. [ق ِ] (اِخ) ابن علی طوسی شاعری بوده است در دربار اکبرشاه و این اشعار ازوست:
نه بر جبین تو از روی ناز چین پیداست
که بحر حسن تو زد موج اینچنین پیداست
هنوز از می نازست نشأه ای در سر
ز سر گرانیت ای ترک نازنین پیداست
چه احتیاج به ماه نواست در شب عید
ترا که ماه نو از چاک آستین پیداست.
(از تذکره ٔ صبح گلشن).
رجوع به فرهنگ سخنوران ذیل واقعی هروی شود.

فرهنگ معین

واقعی

(قِ) [ع - فا.] (ص نسب.) حقیقی، راست.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

واقعی

راستین

کلمات بیگانه به فارسی

واقعی

راستین

معادل ابجد

غیر واقعی

1397

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری